آشنایی با صنعت فرش
فرش درختي كهن، كه ريشه در ژرفاي خاك كوير و شاخه تا بلنداي البرز و سايه بر سر مردمي دارد كه پيوند خود را با آن، نه بريده و نه كاستهاند، مردمي كه بر روي فرش دنيا ميآيند، بر روي آن زندگي ميكنند و اساس خانواده خود بر آن پي ميريزند و اين واقعيتي است كه فرش را چه به صورت كهنه فرش مندرس و چه به صورت فرشهاي گرانبها و زربفت در زندگي مقام ايرانيان ميتوان يافت.
اما، مسألهاي امروز فرش، مسأله بودن يا نبودن است. مسأله تلاش براي بقاء و حضور در شرايطي است كه ظاهراً به دليل هجوم انواع مسائل كاذب و سياسي، ماهيت آن در پردهاي از بيتوجهي و بيعلاقهگي پوشيده شده است.
صنعت فرش دستباف امروزه در سختترين و بحرانيترين شرايط زيست خود قرار دارد. هرچند فرش همواره در شرايط سخت اجتماعي و سياسي و حتي به هنگام هجوم بيگانگان توانسته است به خاطر ويژگيهاي خاص توليد و به اتكاء حميت و علاقه اكثريت عظيم مردم روستا و شهرنشين به حيات خود ادامه دهد، ولي امروزه مسأله اندكي متفاوت است، خطرات متعددي اعم از مسائل داخلي ناشي از تورم، يا عدم تطبيق قوانين مسلم شده كار و توليد بر اين حرفه، يا توطئهها و برنامههاي حساب شده استعمارگران خارجي در امحاء صنايع بومي و سنتي در كشورهاي جهان سوم، به قصد تسلط و نفوذ بر بازارهاي آنها، اين حرفه را در خطري جدي قرار داده و چنانچه راهي براي حفظ و تداوم توليد آن انديشيده نشود، بسيار پيش از آن چه تصور شود، در غم از دست دادن زيباترين و بارزشترين هنر و توليد ملي خود به سوگ خواهيم نشست.
تاريخچه فرش دستباف
سابقه فرش را در جهان ميتوان به آغاز تمدن در جوامع بشري مربوط دانست. يعني از آن زمان كه انسان دانست روي زمين سرد و پر از خار و حشره نميتواند زندگي كند و شروع به استفاده از پوست و سپس پشمهاي درهم شده جانوران اطراف محيط زيست خود كرد. انواع اوليه فرش، بيترديد كيفيتي شبيه به نمد و يا توليدات ابتدائي نساجي داشته است (صوراسرافیل، ۱۲:۱۳۶۸).
تاريخ فرش با تاريخ خود انسان عجين است. بشر اوليه در طي قرنها به روش درهم تنيدن الياف گياهي و پوست درختان و نتيجتاً صنايعي نظير سبدبافي آشنا شده بود و با بهرهگيري از پشم حيواناتي كه قابليت زيست در جوامع اوليه را داشتند، ميتوانست زيراندازهايي نهچندان نرم را توليد كند. زنان ازجمله كساني بودند كه از ابتدا در اين فن سعي وافر داشتند و به هنگامي كه ديگر افراد به شكار حيوانات ميپرداختند، به بافت سبدها و دستبافتها و روپوش حيوانات و كيسه حمل مواد مبادرت ميورزيدند. حفاريهاي باستانشناسي نشان ميدهد كه استفاده از بورياهاي بافته شده از نيهاي منطقه بينالنهرين از هزاره چهارم و پنجم متداول بوده است و بافت گليم تا سدهي پانزدهم قبل از ميلاد به مرحله بالايي از تكامل رسيده است.
در هنر و صنعت قاليبافي از زمانهاي دور تا به امروز تغييرات و ابداعات زيادي بوجود آمده است. اين هنر بزرگ و صنعت اصيل پيوسته در بستر مواج زمان رو به كمال به حيات پربار خود ادامه داده و مشاهده ميشود كه هراندازه مطالعه آثار تاريخي و گزارشات، نوشتهجات متخصصين، كارشناسان جهت ريشهيابي زماني اين هنر ادامه مييابد به همين ميزان تاريخ پيدايش واقعي قاليبافي به عمق تاريكيهاي زمان، بيشتر فرو ميرود (دانشگر، ۷:۱۳۷۶).
پژوهشگران اروپايي در گذشته در اثر تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده بودند كه تمدنهاي باستاني مصر و آشور گهواره فرشبافي جهان بودهاند. در فصل ۲۶ كتاب هجرت مهاجرت بنياسرائيل از مصر، حضرت موسي از چگونگي آرايش داخل خيمهها و استفاده از قالي سخن ميراند. بر روي ستون يابود سياهرنگ شلمانصر دوم آشوري، كه در سدهي نهم قبل از ميلاد، پادشاه يهوديه را شكست داد، در ميان هدايايي كه توسط ياخوا، پسر خمري به شلمانصر تقديم ميشود، دو فرش بزرگ ديده ميشود كه ريشههاي بلند آنها از دو سوي ميلهيي كه دو برده آن را بر دوش ميكشند، آويخته است (غفوری، ۱:۱۳۸۳).
در سال ۱۳۲۸ شمسي (۱۹۴۷ ميلادي) «پروفسور ردنكو» قطعه گرهداري را كه در اصل به عنوان پوشش اسب به كار ميرفته است، در قبرهاي مستور از يخ چادرنشينان صحراگرد در محلي به نام «پازيريك» واقع در هشتاد كيلومتري مرز مغولستان در ميان كوههاي آلتائي كشف مينمايد. اين فرش كه قدمت آن به ۲۵۰۰ سال قبل ميرسد در اندازههاي ۸۳/۱×۲ متر و با ۳۶۰۰ گره در دسيمتر مربع است (رودنکو، ۱۹۷۰: ۳۰۴-۲۹۸).
رنگ فرش سرخ تيره، قهوهاي و نارنجي و نوعي سبز مايل به آبي است كه امروزه به رنگ پازيريك معروف است. رنگهاي مصرفي در فرش از انواع رنگهاي گياهي يا حيواني است.
طرح زمينه آن شامل گلهاي چهارپر آشوري ميباشد و پس از يك حاشيه كه از گلهاي تقريباً چهارگوش تشكيل شده است، يك رديف از سواران ايراني به چشم ميخورد و طرح سواران و كلاه مخصوص آنها اصالت ايراني آن را نشان ميدهد و نقوش آن با اشكال متداول در دوران هخامنشي و نقوش تخت جمشيد مشابهت دارد. در انتهاي حواشي فرش، جانوران بالدار افسانهاي ديده ميشود. طرح و گره اين فرش نشاندهنده آن است كه اين فرش اولين تجربه بافندگان آن نبوده بلكه نمودار سالها تجربه و كمال تدريجي اين هنر ميباشد (نوری، ۱۳۸۵: ۱۰-۹).
درباره سابقه تاريخي اين فرش بااهميت كه در موزه «آرميتاژ لينينگراد» نگهداري ميشود، پروفسور ردنكو معتقد است كه در زمان مادها يا پاتهاي قديمي بافته شده است. بنابر نظريه يكي از پژوهشگران معروف به نام «ديماند»در فرش پازيريك تركيبي از طرحهاي آشوري و هخامنشي و سكائي بكار رفته است، او نيز مانند ردنكو عقيده دارد كه مبدأ اين فرش از ايران است.
پروفسور ردنكو در ادامه كاوشهاي باستانشناسي خود چندي بعد تخته فرش ديگري را با بافت ظريفتر در فاصله يكصدو هشتاد كيلومتري پازيريك در محلي به نام «باسادار» كشف نمود. در اين جا بايد يادآور شد كه قبل از كشفيات ردنكو يكي ديگر از باستانشناسان روسي به نام «كوزلف» در ناحيهاي به نام «نوئيناولا» واقع در سيبري موفق به يافتن تكههايي از يك فرش ضخيم بافت گرديده بود كه تاريخ بافت آن را بعد از فرش پازيريك دانسته و آن را به بافندههاي دوره هخامنشي منتسب نمودهاند.
قرائن تاريخي تأييدكننده اين نكته است كه قاليبافي در زمان ساسانيان رونق داشته است و در ارتباط با اين مطلب سالنامه چيني «سوئيسو» مربوط به سالهاي ۵۹۰ تا ۶۱۷ ميلادي يعني اندكي پيش از انقراض سلسله ساساني در ميان كالاهاي ايراني از قالي نام ميبرد.
در تأييد مجدد وجود قاليبافي در اين دوره به فرش معروف «بهارخسرو» اشاراتي داريم. ابوجعفر محمدجرير طبري در «تاريخ طبري» (۳۲۱-۲۲۵ هجري قمري) نيز به شرحي كه ميآوريم، درباره اين قالي اظهارنظر كرده است كه «… يك قالي بسيار عالي كارايران موسوم به بهارخسرو در قصر تيسفون به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم موجود بوده است…». وجه تسميه اين قالي زربفت و گرانبها به آن جهت است كه نقشه آن نمايانگر باغي آراسته با گلها و پرندگان و جويهاي آب روان بوده است. اين فرش زيبا و نفيس به روايتي به هنگامي كه خسرو پرويز پادشاه ساساني مغلوب «هراكليوس» امپراطور رم گرديد به دست سپاهيان غالب افتاد و به گفتهاي ديگر، اين همان فرش معروف «بهارستان» است كه شكست يزدگرد سوم آخرين پادشاه ساساني سپاهيان عرب آن را به غنيمت بردند (نصیری، ۲:۱۳۸۲).
تاريخ قالي تركمن انعكاسي از تاريخ اين قوم است. همچنانكه در مورد تاريخ هيچ قبيلهاي نميتوان با اطمينان سخن گفت، بخالي از اشكال نيست الگوي كلي قالي تركمن نشان از تحولات شديد ندارد، زيرا نقشهاي تكراري باقي مانده است. اين نقشها در ايران بيش از ششصد سال يان تاريخ قالي تركمن نيز سابقه دارند و در بسياري از مينياتورهاي قرن هفتم هجري به بعد منعكس شدهاند. از آنجا كه كهنترين قالي بدست آمدهي جهان نيز داراي نقشهاي تكراري است بايد پذيرفت كه نقشهاي تركمني در يك مرحلهي ابتدايي باقي ماندهاند.
لازم به يادآوري است كه در مورد شناخت قدمت تاريخي بافت فرش در بين تركمنها تحقيقات جامعي به عمل نيامده است. اما با توجه به دامدار بودن تركمنها و زندگي عشايري در گذشته قدمت آن به قبل از ميلاد ميرسد. كشف قالي پازيريك دليل اين مدعا است كه هنر قاليبافي در ايران با فرهنگ و آداب و رسوم ايران پيوستگي دارد و با زندگي مردم پيوند عاطفي داشته و اين موضوع علت دوام و بقاي آن بوده است (آرخی، ۳۰:۱۳۷۶).