۱- (نمكي) :
دختري از خانوادة مرفه در زمان گذشته. استفاده كردن از حالتهاي مختلف چشمهاي ريز و شيطون براي نشان دادن شيطنت بيشتر و حالتهاي ابروهايش نشانگر احساسات دروني است : مانند : شادي،غم، زندگي، اندوه، تعجب و زيركي است همچنين موهاي فرفري نمايانگر جذابيت و جنسيت اوست.
تزيين نه فقط در دنياي بچهها بلكه در دنياي بزرگترها، اشاره به زيبا پسندي آنها دارد. مثل (گل سركوچولو در بالاي سر نمكي كه به زيبايي موهاي او كمك كرده است يا فورم گوشوارهها كه با حالتهاي او هماهنگ است.
طبق نظرية روانشناس و فيلسوف غربي كانت و شوپنهار كه زيبايي را به چهار دسته تقسيم ميكند. عبارتند از :
- زيبايي از لحاظ كيفيت = چيزي است كه به موجب خرسندي انسان ميگردد و هيچ نفع مادي هم در آن نيست مثل : زيبايي گل
- زيبايي از لحاظ كيفيت = چيزي است كه به موجب خرسندي همگان ميگردد. بدين معني كه وقتي كسي چيزي را زيبا دانست، انتظار دارد ديگران نيز آن را زيبا بدانند.
- از لحاظ نسبيت = زيبايي چيزي است كه در اجزاي آن تناسب و هماهنگي وجود داشته باشد.
- از لحاظ جهت = چيزي است كه موجب خرسندي ضروري است يعني كسي كه چيزي را زيبا دانست ديگران را هم ملزم ميداند كه آن را زيبا بدانند.
همچنين اين فيلسوف و روانشناسان معتقد است كه زيبايي صفتي است كه موجب ميشود دارندة آن قطع نظر از فوايد و منافعش خوشايند گردد و در انسان سير شهودي غير ارادي و حالتي خوش، دور از نفع و سود برانگيزد. [۱]
۲- (عروسك نمكي) :
صميمي و مهربان است، اندامش راحتي حمل و نقل او را ميرساند پيچش موي او همخواني با موهاي صاحبش دارد. براي ايجاد يك حس مشترك بين نمكي و عروسكش اندام عروسك طوري طراحي شده است كه به نظر بيايد مادر نمكي براي او دوخته است.
۳- (غول) :
توضيحي راجع به غول : اين موجود افسانهاي مانند شخصيتهاي پري دريايي يا ديو ۲ سر و يا خوش آشام و … است. ما از موجودات تخيلي به اين دليل استفاده ميكنيم كه موجوداتي ناشناختهاند. پس غول ما هم در اين داستان از اين قاعده مستثني نيست و ميتوانيم افسانههايي از آنها درست كنيم.
چهرة غول : داراي دندانهاي تيز و شكمي برجسته است. چنگالهاي زشت و وحشتناك و شاخش حاكي از قدرتمندي و همچنين وسيلة دفاعي اوست. بيني او با سوراخهاي غير طبيعي و ابروهايش خشن طراحي شده است (براي ايجاد تنفر بيشتر) دهان گشاد او نشانگر آن است كه او همه چيز را درسته و بدون جويدن ميبلعد.با اين اوصاف هيبت بد قواره و بد فورم غول نشانگر اين است كه او با همت است زيرا براي خوردن غذا حاضر است حتي غذاي خود را به دوش بكشد. او غولي است خوش خور و خوش اشتها زورگ و تن پرور و پرو و اندامش عاري از زيبايي و تناسب است.
۴- (مادر نمكي) :
مادري مهربان و دل نگران از بابت بيماري فرزندش و همينطور تنها ماندن نمكي در خانه.
۵- (پدر نمكي) :
شخصيتي با ذوق و با اعتماد به نفس داراي موهاي صاف و يكدست با سبيلي كم پشت كه اشاره به اين نكته دارد نمكي بابايي نسبتاً جواني دارد.
طراحي لباس ــــ لباسهايي كه هم جلوة امروزي دارد و هم گذشته را. در صورتي كه طرح و تزئينات خانه مدل قديمي را داراست.
۱) لباس نمكي ـــ فورم لباس نمكي مطابق با شخصيت شاد و شيطون و جذاب و زبر و زرنگ او در نظر گرفته شده است.
دايرههاي زرد رنگ روي لباسش مانند توپهايي است كه نشانگر علاقه بچهها به توپ و چيزهاي گرد است. دمپايي در پاي نمكي در زمستان براي اين است كه او در هنگام دزديده شدن سخت غافلگير شده است و فرصت تعويض لباس به او داده نشده است.
۲) لباس عروسك ـــ عروسك نمكي و لباس سادة او را مادر نمكي دوخته است.
۳) لباس غول ـــ لباس راحتي غول نمايانگر قدرت بدني است يعني دماي بالاي بدن براي جلوگيري از بيماري در برابر سرما و گرماست.
۴) لباس مادر ـــ بيانگر حجت و حياي اوست و هماهنگي رنگي دارد يعني صورتي كم رنگ بر روي رنگ سرد يعني ؟ كم رنگ است.
۵) لباس پدر ـــ در پلان اول متوجه ميشويم كه او بسيار مرتب و منظم و منظبت است و لبخند همراه او صفت خانواده دوست بودن او را ميرساند.
در پلان آخر لباسش با فصل سال هماهنگي دارد و حضور آرامي دارد. فورم و ظاهر لباس نمايانگر اين است كه به خانواده آرامش ميدهد.
(نماي پلان)
نماي (اول) :
فضا كاملاً به دو قسمت تقسيم شده است فضاي كف و فضاي اطراف (ديوارها) براي ايجاد تعادل و توازن در گوشه راست خانه با گوشه چپ آن از كمد و در ورودي اتاق استفاده شده است براي از بين بردن سنگيني يك طرفه در قسمت چوب لباسي و پدر در قسمت راست متقابلاً و كمد و گلدان طراحي شدند.
فرش نيز روي زمينه به صورت متمركز و در وسط قرار گرفت. اين پلان داراي تركيب بندي غير متمركز است. در اين پلان از فورم ساختاري مربع، مستطيل، مكعب مربع استفاده شد. استفاده از رنگهاي تيره در اين داستان كمك ميكند تا جلوة خانه قديمي نشان داده شود. قاليچهاي با طرح سنتي و وجود لباس بر روي چوب لباسي نماي اتاق را طبيعيي تر نشان ميدهد.
نماي (دوم) :
پنجره با طاقچه و پشتي و راديو حركت دواري (تركيب دايرهاي) ايجاد كرده است. علاوه بر اينكه هنگام نگاه كردن چشم در حال حركت است و ميگردد بلكه متوجه فضاي كاملاً بسته اتاق نيز ميشويم.
وجود دو گلاب پاش در كنار آينه هم حالت قرينه به اثر داده است و هم به حفظ تعادل و توازن اثر ميافزايد، علاوه بر اينكه بايد افزود آينه با حالت متمركز به ايجاد اين جلوه كمك ميكند.
طرح بته جقه بر روي پارچة طاقچه از فضاي خالي پارچه ميكاهد و به ظرافت اثر ميافزايد. راديويي كه در اين پلان به صورت سه بعدي (طول و عرض به همراه ارتفاع يا عمق) قرار گرفته است تا براي لحظاتي زاوية ديد ناظر را عوض كند. ديد ناظر براي عروسك از سمت چپ يا بالا ميتواند باشد در صورتي كه ديد ناظر براي نمكي از سمت راست يا به صورت مستقيم است.
براي ايجاد ميز راديو از پرسپكتيو يك نقطهاي استفاده كردهام.و براي ايجاد فرش زمينة اتاق از پرسپكتيو و نقطهاي استفاده شده است. فضاي بستة اتاق ارتباطش با حجمهايي است كه در آن وجود دارد. مثل (پشتي نمكي،پشتي عروسك، راديو و ميز آن، طاقچه) پروانه پشت پنجره علائم آمدن بهار را نشان ميدهد و در فضاي سبك پشت پنجره در جاي نسبتاً گوشه قرار گرفته است.
نماي (سوم) :
كاربرد سطح در اين اثر به خوبي نمايان است (به جز قسمت ايوان و پلهها كه به پرسپكتيو رفتهاند) خطوط عمودي ايوان كه پاي غول روي آن است نشانگر تزلزل و شكست اوست.
همانطور كه ميدانيم معماري از لحاظ بعدي وجه مشتركي با مجسه سازي دارد.من براي ايجاد شكل واقعي و ملموس براي كودكان نماي ساختمان را دو بعدي طراحي كردم.ريتم در قسمت درهاي ورودي خانه وجود دارد همينطور در طرحهاي مثلثي تكرار شده است و فواصل اين اشكال مثلثي به طور قرينه وار نيز قرار گرفتهاند. در قسمت پايين خانه يعني در طبقه اول از تركيب قرينهاي (متقارن) استفاده نشده است.
همانطور كه ميدانيم ارتباط اندامها با محل استقرار آنها در صحفه عامل مهمي در ايجاد پويايي و تحرك و در عين حال توازن در طراحي است بنابراين همةاين قسمتها با حركت نيم رخ غول حركت ميكنند و ديد ناظر را از تماشاي صحفة يكنواخت راحت ميكند.
در قسمت طرحهاي مثلثي هماهنگي و وحدت ديده ميشود.پلهها و باغچه و ايوان داراي تركيب افقي هستند.وجود برفها در اين قسمت ريتم آرامي را ايجاد كرده است كه حس ميكنيم بدون در نظر گرفتن شخصيتها و با در نظر گرفتن درخت سمت چپ و برفهاي جمع شدة روي آن محيطي آرام و متعادل و فضايي رؤيايي ايجاد شده است.درخت سمت چپ براي پر كردن فضاي خالي است.
نماي (چهارم) :
- تركيب غير متقارن دارد.
- استفاده از پرسپكتيو يك نقطهاي براي صندوقچه
- عدم تناسب در گلها و گلدان كه موجب زيبايي آن شده است.
- نماي پرده در اين پلان به شلوغي فضا كمك كرده است و حريمي را ايجاد ميكند.
- استفاده از ريتم دايرهاي در پرده.
نماي (پنجم) :
وجود بافت در فرش بر خشونت ايجاد شده در محيط مي افزايد و فضاي غير متعادل ايجاد مي كند كه با روحية شخصيت هاي داستان هماهنگي كامل دارد هر گونه فضايي به شناخت درك و حساسيت ما است يعني يك رابطة مستقيم بين حواس ما و فضا وجود دارد .بافت تار و پود اجسام را مي آفريند و كيفيت آن بر حس لامسه ما اثر مي گذارد در اين بافت اندكي تابش نور واضح است .
نماي (ششم):
ژرف نمايي با استفاده از تغيير شكل خطوط و تغيير رنگ همين طور در زمينه برف سمت راست پلان با زمينه كوه در سمت چپ اختلاف اندازه و قطر خط را مي بينم كه بيانگر حركت و ژرف نمايي است هم چنين ايجاد كمي فضاي عميق در وسط كادر است كه رابطة مستقيم با زمان و مكان عمل انجام شده دارد .حركت و تغيير اندازه در قسمتهاي مختلف باعث شده در روي سطح دو بعدي ژرف نمايي ايجاد شود . اين ژرف نمايي از قسمت خانة انتهاي كادر شروع مي شود درخت و كوه وجودشان به اين ژرف نمايي كمك مي كند .وجود خورشيد در بالاي كوه تعادل صفحه را حفظ مي كند .
نماي(هفتم ):
تركيبي غير متقارن و غير متمركز بين غول و نمكي هماهنگي حالة خورشيدي با حالت حبابهاي آب ايجاد حس حركت و به دور از يكنواختي است درياچة پشت كوه فضايي كاملاً باز ايجاد مي كند .
كوههايي كه به نظر مي آيند از غول كوچكترند .هم در پلان هفت و هم در پلان هشت اين نقطة مشترك ديده مي شود و نشانه گر عدم تناسب و زيبايي است . براي حس تعادل محدودة دو طرف غول كوه معين شده است .استفاده از ۲ نماي مختلف : ( دو زاويه ديد مختلف ولي در عين حال مستقيم )۱)نماي نهان(جلو) قسمتي كه نمكي فعالانه كيسه را پر از سنگ و خار مي كند . ۲) نماي آشكار (عقب) قسمتي كه غول مشغول آب خوردن است .
نماي (هشتم) :
ژرف نمايي با استفاده از تيرگي كوه و روشني آسمانفضا در اين پلان به صورت سنگين بيان شده است .ژرف نمايي مقامي در اين اثر مشخص است زيرا در اين جا غول كوچكتر از كوه ها نمايان شده است پس مقام او كم شده است .نقطة ديد از بالاست (اين قسمت نقطه اوج داستان است كه تمام نقشه هاي غول نقش بر آب مي شود ).
نماي (نهم):
سه زاوية ديد وجود دارد .
- ديد ناظر از روبه رو ( نمكي و مادرش )
- ديد ناظر از پايين (نمكي )
- ديد ناظر از بالا ( پدر نمكي و خواهرش )
تركيب بندي به صورت غير متمركز است . شخصيت ها در نقطة مشخص و ثابتي نيستند . استفاده از قضاد روشني و تاريكي كه در قسمت هاي قبل در طراحي كوه هات ديديم و همچنين خطوط كلفت و نازك در اين پلان نيز ديده مي شود .
نماي (دهم):
فضاي خالي شخصيت اصلي داستان را نقطة تمركز قرار داده است پنجره پشت نمكي اشاره به بازگشت او به خانه را دارد .نقطة تلاقي خورشيد و پنجره حس تمركز و تعادل پنهان را مي سازد . خورشيد و عروسك وجود تعادل در صفحه را هماهنگ مي كنند .ممكن است بعضي قسمت ها به صورت الهام و ايده در پلان ها طراحي شده باشند كه هيچ دليلي براي اثبات وجود آنها از طريق علمي نداشته باشم همان طور كه مي دانيم نيمي از كار به صورت سليقه و ذوقي است و به شناخت علمي بستگي ندارد همانطور كه بسياري از مردم عادي كه از هنر سر رشته اي ندارند اما براي خود و اطرافيان نشان از ذوق و سليقة زيبا و همه پسند برخوردار باشند .
نتیجه :
تجربة شيريني كه از اين كار داشتم من را بر اين امر استوار كرد كه تنوع بيشتري در مدل لباسها و تنوع رنگي بيشتري در فضاي كار بد هم يعني در هر پلان رنگ و فورم لباسها عوض شود و يا در هر فضا وسيله هاي بيشتري جاي دهم و از سفبد خواني در قسمتهايي حجيم تر و بزرگتر استفاده كنم .
حال زمان آن رسيده كه پيش برويم و خلق كنيم .همانطور كه مي دانيم فرد خلاق چشمي جستجوگر،تيز بين زيرك ظريف و حساس دارد . مجموعة اين ويژگي ها را مي توان از طريق تمرين تجربه و هدايت اساتيد عزيز و مهربان و دلسوز تحصيل نمود .
چهار عامل انگيزه ،اراده و تلاش فردي دانشجو و هدايتي كه از سوي اساتيد صورت مي گيرد مي تواند هنر جو را در اين مسير ياري كند .افزون بر اين براي احاطه به زبان تصويري بايد ذهني خلاق نكته سنج تحليل گر و نيز ساختاري كه قادر باشد عوامل را در ذات خود ضبط نموده و به موقع نياز و به هنگام تركيب بندي از آن سود برد كه از مهمترين نيازهاي آفرينش اثر است .
تصويرگر بايد فردي پويا و مطالعه گر در زمينه هاي گوناگون از جمله روانشناسي كودك و…. را داشته باشد .و همينطور فعال از لحاظ باز آفريني باشد يعني در عملش آنچه در ذهن خلاق او در گذر است پرورش دهد .مشوق شدن دانشجو به كپي عيني از شخصيت هاي تكراري و فونت ها و المانهاي كه هم اكنون سنتي و قديمي شده اند يا نقليه از آثار بزرگان هنر را رشد فكر و نيروي ابتكار او را مسدود مي كند .
آنها بايد اعتماد به نفس داشته باشند و درون خود را خوب بشناسند خودشان سبك ايجاد كنند اصول هنر را به صورت فني از اساتيد ياد بگيرند و بيافرينند .در آخر اينكه بايد به همة جوانهاي ايراني فرصت داد .
مطمئناً جوانان مي توانند زيرا (جوون فكرش فعاله )طبق فرمايش رهبر محبوب انقلاب اسلامي (قدس سره الشريف) :كه مي فرمايند: ( دشمنان بخواهند كشوري را مغلوب كنند روحية اعتماد به نفس او را مي گيرند .)همانطور كه مي دانيم تجربه بهتر از علم است پس با تجارب بيشتر كارهايي با ارزش و قوي ارائه خواهيم داد طبق فرمايش امام علي (ع).
چكه :
امروزه به هر جا نگاه مي كنيم متوجه مي شويم كه تصوير همه جا وجود دارد نقش مهمي در ارتباط انسان ها در دورة غار نشيني و هم در دورة تمدن شهري دارد .
براي درك ميان انسانها و تشخيص مليت و فرهنگ تصوير سازي ايجاد شد البته به صورت پيشرفته و مدن .
تكنيك هايي كه در اين زمينه به كار گرفته مي شود بايد خلاقانه و زيبا باشد .
تكنيكي كه در اين پروژه به كار رفته است گراش است و اين كتاب براي گروه سني الف وب طراحي شده است .
حالاست كه بايدذ بگوييم .چشم ها را بايد شست زيرا اين( تصوير سازي) همان تصوير سازي حقيقي است كه امروز در ايران با كمي جرأت مي گويم نبود و نيست و حتي با جرأت بيشتر مي گويم يك تصوير ساز واقعي و كامل در ايران نداريم و اگر هم داريم هنوز مجال جولان نيافته است .يد
[۱] – دادبه، اصغر. كليات فلسفه. (تهران : اننشارات دانشگاه پيام نور، ۱۳۸۵٫ ص ۲۱۶